تاثیرات موسیقی بر مغز انسان

تاثیرات موسیقی بر ذهن :آیا همه انسانها نابغه‌اند؟ آمارها این طور نشان نمی‌دهد. در حقیقت شاید بیشتر انسانها ذاتا‌ً با استعداد نباشند. بیشتر مردم تقریبا‌ً در حد متوسط هستند. شاید تعداد خیلی کمی بالاتر یا پایین‌‌تر از این حد باشند.
به طور کلی مردم برای یاد گرفتن در تلاش‌اند و می‌خواهند بیشتر در مورد دنیای اطرافشان بدانند و آگاه‌تر شوند. برخی انسانها سریع‌تر و بهتر یاد می‌گیرند و این سرعت یادگیری است که نوابغ را از نظر یادگیری از طبقه متوسط جدا می‌کند. نابغه‌ها در زمان یادگیری دچار مشکل نمی‌شوند چون خیلی زود یاد می‌گیرند ولی دیگران، به کمک احتیاج دارند. روش مناسب در افزایش سرعت یادگیری، موسیقی است.
افراد با موسیقی، آموزش می‌بینند و به خاطر آن مغزشان سریع‌تر رشد می‌کند. برخی موسیقیها هنگامی که به طرز صحیحی اجرا می‌شوند می‌تواند اثرهای مثبتی بر یادگیری و طرز برخورد و نگرش فرد داشته باشد. موسیقی وسیله‌ای ‌است قوی و وقتی به مفهوم آن توجه کنیم می‌تواند تغییرات مثبت و منفی چشمگیری در زندگی‌مان داشته باشد.
اولین و مهم‌ترین آن یادگیری در کودکان است. اصول یادگیری در سن کم به کودک القا می‌شود و اهمیت به این اصول می‌تواند تأثیرات مهمی در آینده یادگیری کودک داشته باشد، البته وقتی موسیقی به روش سودمندی به کار برده شود، این در بسیاری جهات به کودک کمک می‌کند.
روشی که یادگیری را برای کودک آسان‌تر می‌سازد، برگزاری کلاسهای موسیقی در فعالیتهای روزمره کودک است. مطالعه‌ای بر روی ده کودک سه ساله انجام شد که توانایی و سرعت چیدن قطعات پازِل در آنها مورد آزمایش قرار گرفته بود.
بعد از گرفتن آزمون اولیه به پنج کودک روزانه سی دقیقه آموزش خوانندگی و به پنج کودک دیگر هفته‌ای پانزده دقیقه درس پیانو داده شد. درسها برای یک دوره، بیش از شش ماه اجرا شد و بعد از شش ماه همه بچه‌ها پیشرفت چشمگیری در سرعت چیدن پازل از خود نشان دادند.
محققان این مهارت را، در کنار هم قرار دادن قطعه‌های پازل یافتند، مثل استدلال مشابهی که مهندسان، شطرنج‌بازان و ریاضیدانان عالی‌رتبه به کار می‌برند. این مطالعه بر روی کودکانی انجام شد که امتیازات اولیة آنها پایین‌تر از حد متوسط بود ولی پس از آزمایش، امتیاز آن تقریبا‌ً دو برابر شد.
محققان کار‌ِ قرار دادن قطعات پازل در کنار هم را استدلال انتزاعی نامیدند. با آموزش موسیقی چنین مهارتهای انتزاعی را در انجام ریاضی و یا برخی کارهای دیگر که فرد باید آنها را در ذهنش به تصویر بکشد، تمرین می‌کند و به کار می‌برد.
مطالعه‌ای هشت ماهه توسط فرانسیس. اچ. راشر (Frances H. Rauscher) از دانشگاه کالیفرنیا صورت گرفت که در آن به نوزده کودکستانی‌ِ حدودا‌ً بین 3 تا 5 سال، هفتگی آموزشهای پیانو و روزانه آموزش خوانندگی داده می‌شد. درحالی‌که به پانزده کودکستانی دیگر هیچ آموزش موسیقی داده نشد. در نیمه و پایان این مطالعه، آزمایشی روی آنها صورت گرفت. تنها بعد از چهار ماه امتیازها در آزمون قرار دادن قطعات پازل برای درست کردن یک عکس در گروهی که آموزش موسیقی دیده بودند به طور قابل توجهی پیشرفت کرده بود، درحالی‌که گروه کنترل‌شده پیشرفتی نداشت گرچه هر دو گروه با امتیازی مساوی شروع کرده بودند.
شاید این نوع پیشرفت آن طور که مردم تصور می‌کنند باعث تغییر و اصلاح نشود ولی نتیجة آن را نمی‌توان نادیده گرفت. راشر(Rasher)، اظهار می‌کند که آموزش موسیقی می‌تواند باعث پیشرفت هوشی کودک برای مدت طولانی و شاید هم به طور دائمی شود.
در آینده، با استفاده از این مهارتها، تحقق چنین تغییرات و پیشرفتهایی در یادگیری کودک می‌تواند تأثیرات مهمی بر آنها داشته باشد.
طبق پیشرفتهای حاصل‌شده در این دوره، موسیقی می‌تواند خیلی مفید باشد. وقتی موسیقی در کلاسهای درس اجرا می‌شود و ضمن آن برنامة درسی اصلی آموزش داده شود، وسیله‌ای مفید در فهم خواهد بود. در نیویورک برنامه‌ای به نام آموزش از طریق برنامه هنری توسعه‌یافته یا LEAP برای مدتی اجرا شد که در آن موسیقی در دوره تحصیلی مدرسه اجرا شد تا امتیازات تحصیلی کودکان را در همه سطوح بهبود بخشد. یکی از راههایی که موسیقی در آن اجرا می‌شود ریاضیات است و آن را ریاضی موسیقایی نامیده‌اند.
در آن معلم ریتم (نواخت) را در حساب کردن و محاسبه و به دست آوردن سود، در اصول ریاضی جای داده. با ریتم، دانش‌آموزان بهتر اصول پایه ریاضی مثل کسر و ضرب را می‌آموزند. کریستین بارد (Christin Bard) مشاور LEAP بیان می‌کند که موسیقی به مهارتهای ادراکی کمک می‌کند و این به دانش‌آموزان اعتماد به نفس می‌دهد. در کل، دانش‌آموزان با اعتماد به نفس به موفقیت دست می‌یابند و مهم‌تر از همه نگرش و طرز برخوردشان نسبت به ریاضی و یادگیری به طور اساسی بهبود می‌یابد.
موسیقی به‌عنوان برنامه تحصیلی کامل و جداگانه می‌‌تواند تغییرات اساسی مثبتی در فرایند یادگیری جوانان داشته باشد. مری جین کالت (Mary Jane Collete) رئیس اداره تحصیل فرهنگی هنری بخش آموزش و پیشرفت حرفه‌ای مدارس دولتی نیویورک بیان می‌کند:
فکر‌ِ بسیار خوب‌ِ تحصیل موسیقی نه تنها باعث یادگیری موسیقی که ارزش اصلی دارد می‌شود بلکه به دانش‌آموزان فرصت گوش دادن، عکس‌العمل، دیدن، لمس کردن و حرکت را می‌دهد. همچنین ‌آموزش مهارتهای موسیقی، اجرا و تئوری، تدابیر ارزشمندی را تأمین می‌کند که به یادگیری مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزیابی کودکان کمک می‌کند. دانش‌‌آموزان می‌آموزند اطلاعات را پردازش کنند و با استفاده از تجربه‌های عینی، شناختی و ادراکی و حرکتی دانش را انتقال دهند.
مری‌جین‌کالت طرفدار برنامه‌ای است به نام یادگیری خواندن توسط هنر (LTRTA) که هنر را رشته‌ای جداگانه، در برنامه تحصیلی پایه، به جای استفاده از آن به‌عنوان کمکی برای قسمتهای مختلف دورة‌ تحصیلی به حساب آورده. موسیقی در حین شنیدن به شکلهای مختلف آن، صحبت کردن در مورد آن، در تلاش بودن برای فهمیدن و تفسیر کردن آن به روشهای مختلف و در بسیاری جهات از طریق دنبال کردن و پیروی از آن یاد گرفته می‌شود. او در ادامه بیان می‌کند:
این تجربیات موسیقایی باعث ایجاد شور و هیجان در کودک می‌شود و بدین وسیله باعث پیشرفت کودک در خواندن، نوشتن، فکر کردن و مهارتهای دیگر می‌شود. یادگیری به کمک تمام حواس، فرایند یادگیری را توسعه می‌بخشد و شیوه‌های مختلف آموزشی را اصلاح می‌کند.
وقتی کلاس درس، موسیقی را شامل می‌شود، می‌تواند تأثیرات عظیمی بر مراحل اولیه یادگیری کودک داشته باشد. موسیقی همچنین می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر بزرگ‌ترها از نظر یادگیری داشته باشد ولی این تأثیر به اندازه تأثیر موسیقی بر کودکان نیست.
به‌هرحال این موضوع واضح و کاملا‌ً قابل درک می‌باشد که کودک سریع‌تر می‌آموزد و همچنین برای کودکان، انجام کارهای وابسته به موسیقی مثل نواختن یک آلت موسیقی چیزی است که شاید به آن اندازه برای بزرگ‌ترها جالب و هیجان‌آور نباشد. کودکان این کار را انجام می‌دهند چون برای آنها جدید و هیجان‌آور است در‌حالی‌که بزرگ‌ترها برای انجام کارها باید تحریک شوند چون کاری را که به نظرشان ساده می‌آید انجام نمی‌دهند. این برای بزرگ‌ترها یک موضوع انتخابی است ولی وقتی انتخاب کردند که موسیقی را در زندگی روزمره خود جای دهند تأثیرات چشمگیری خواهد داشت ولی باز با تأثیر آن بر کودکان قابل مقایسه نیست.
موسیقی اثر مهم دیگری نیز بر افراد در تمام سنین دارد و آن طرز برخورد آنهاست. این منطقی به نظر می‌رسد که تظاهر کنیم موسیقی برای افرادی که کمترین تمایل را به شغلهای خاص و یا فعالیتهای ویژه دارند بیشترین کمک را می‌کند، ولی موسیقی این نظر را تغییر می‌دهد. موسیقی به شنونده انگیزه و طرز برخورد مثبت ارائه می‌دهد. با گوش فرادادن به موسیقی دلپذیری در محیط و حین انجام کاری دشوار می‌توان آن را آسان‌تر ساخت. در مواردی ممکن است موسیقی طرز برخورد مثبت را افزایش ندهد ولی فشار کار را کم و آن را آسان‌تر می‌کند.
مطالعه‌‌ای توسط Shawn E. Mueske فارغ‌التحصیل دانشگاه Mankato State صورت گرفت تا تأثیرات موسیقی (زمینه) را بر برخورد، موقعیت، گذر زمان در لابراتوار و بر رفتار کاری افراد، تعیین کند. او از گروهی کنترل‌شده که به موسیقی معروف و دلنشینی به‌عنوان موسیقی زمینه گوش می‌دادند استفاده کرد و فهمید که تفاوت واقعی‌ای در رفتار و شیوه برخورد یا موقعیت و پیشرفت دو گروه نیست ولی افزایش قابل توجهی در گذر زمان در لابراتوار و مدت زمان کارکردن به وجود آمد.
موسیقی زمینه‌ می‌تواند هنگامی که افراد فکر می‌کنند، یاد می‌گیرند و کار می‌کنند مفید باشد ولی موسیقی باید درست اجرا شود. به سادگی فهمیده می‌شود که موسیقی غنایی باید آرام باشد چون اگر این گونه نباشد ذهن را منحرف می‌کند و منطقی است که نتیجه بگیریم، اگر موسیقی مفید است می‌توان آن را بلندتر از موسیقی غنایی کرد ولی نه زیاد بلند، چون هر موسیقی که بیش از اندازه کافی بلند باشد یادگیری و تفکر را سخت‌تر می‌کند.
همان‌طور که می‌بینیم شنونده بر موسیقی برتری دارد چون هدف اصلی و اولیة موسیقی این است که بر حالت رفتاری و طرز برخورد شخص اثر بگذارد. اگر شخص به موسیقی غنایی گوش کند، درحالی‌که این موسیقی او را ناراحت می‌کند، این نوع موسیقی نمی‌تواند به او کمک کند که فکر کند چون بسیار سخت است که ذهن بتواند بر آن غلبه کند.
وقتی شخص به موسیقی زمینه گوش می‌دهد مهم است که موسیقی‌ای که برایش آشناست و آن را دوست دارد باشد و همچنین به او آرامش دهد و این اصلا‌ً خوب نیست که شخص به موسیقی‌ای گوش کند که فرض می‌کند باعث آرامش می‌شود و نیز برایش آشنا نیست.
امروزه استرس و اضطراب، خطری برای سلامتی است. استرس در زندگی روزمره فراوان است و بنابراین ما هر کاری که برای سلامتی خود انجام دهیم مفید است. روشی مهم برای کم کردن استرس در زندگی روزمره، گوش دادن به موسیقی است. سالها پیش قطعه موسیقیهایی منحصرا‌ً به هدف تمدد اعصاب و کاهش استرس خلق شد. مطالعات نشان داده که موسیقیهای Relaxation یا تمدد اعصاب تنشها را کم می‌کند اما گوش دادن به موسیقی انتخابی اثر بهتر و سودمندتری دارد.
مطالعة دیگری روی 205 نفر صورت گرفت تا اثرات موسیقی مینور و ماژور را نشان دهد. موسیقی مینور (گام کوچک) به فرد احساس مالیخولیایی، غم و اندوه و ناامیدی و موسیقی ماژور(گامی بزرگ) بیشتر اوقات احساس خوشحالی، سرزندگی، شادابی، لذت و هوشیاری را به فرد می‌دهد.
موسیقی وسیله‌ای مفید است و انکار آن دور از حقیقت می‌باشد. موسیقی و سایر هنرها باعث ارزش بخشیدن به زندگی می‌شود و بدون آن تنوعی نیست و حتی در فرهنگ نیز خلل ایجاد می‌شود. در آینده، شاید، روشی مطلوب برای یادگیری این باشد که موسیقی را در هر مدرسه‌ای در دورة تحصیلی جای دهند. اگر هر مدرسه‌ای دانش‌آموزانش را پشتیبانی و تشویق کند که موسیقی را آزادانه دنبال کنند و در زندگی روزمره خود بیاموزند و به کار برند، افراد در یادگیری و کار کردن کارآمدتر خواهند بود، و در کل دانش‌آموزان بهتری نیز خواهند شد.
موسیقی برای انسان قدرتی است بزرگ‌تر از آنچه تصور می‌شود. با مطالعه بیشتر انسان می‌آموزد که چگونه قدرت آن را مهار نماید و از آن استفاده بهتری کند.
منبع:
ماهنامه موسیقی مقام
http://iricap.com/magentry.asp?id=3968

نت قطعه خوابهای طلایی

سلام !
اینبار برای دوستان گیتاریست قطعه بسیار زیبای خوابهای طلایی از استاد معروفی رو گذاشتم برین حالشو ببرین نظرم نمیخاد بدین!!!
دانلود نت خوابهای طلایی همراه با اجرا

هنر شنیدن موسیقی 2

من در اولین سال کالج با کمال تعجب متوجه شدم که در تمام رسیتالها و کنسرتها، ردیف اول و دوم صندلیها به ترتیب توسط استادان دانشکده ریاضی و فیزیک اشغال میشد. از همان زمان و طی تحقیقات بعدی متوجه شدم که ریاضی دانان و فیزیک دانان، به خصوص آنهایی که با بخش تئوری آن سر و کار دارند، درک، عشق و احترام بی اندازه ای نسبت به موسیقی دارند بسیاری از آنان موسیقی دان هم هستند.

کسانی که به این موضوع علاقه دارند به خوبی میدانند که اینشتین ویولون مینواخت و تا جایی که میدانیم نوازنده خوبی هم بود. چرا که علوم ریاضی و فیزیک وهنر موسیقی تا حد بسیاری متکی به تفکر انتزاعی هستند و داشتن درک صحیح و یا دست داشتن در یکی از آنها، تاثیر بسیار مثبتی در توانایی یادگیری دیگری دارد و اگر شخصی در هر سه آنها مهارت داشته باشد که دیگر خوشبخت ترین دانشمند به شمار می رود.

خوب، گوش کردن به یکی از فوگ های fugue باخ مانند چیست؟ فوگ نوعی موسیقی پلی فونیک (چند صدایی) است که آواهای موجود در آن (یا به عبارتی ملودیهای آن) از دو تا شش صدای مشخص و مجزا تشکیل شده است که به صورت عمودی در کنار هم قرار گرفته اند و یک فرم اوج گیرنده هارمونیک را به وجود می آورند. درواقع چیزی شبیه گوش دادن به صحبتهای همزمان 2 تا 6 نفر است که به طور همزمان درباره موضوع واحدی صحبت میکنند. شنونده میتواند موضوع کلی صحبت را بشنود، و متوجه شود که این گروه در کجا با هم توافق دارند و کجا مخالف یکدیگرند.

درواقع، تفاوت و تشابه میان "گوش دادن" و "شنیدن" مانند نسبت "فکر کردن" و "حس کردن" است. روشن کردن رادیو و انجام دادن کاری دیگر، گوش کردن نیست، و از طرفی توجه کردن به کاری که انجام میدهید هم به شمار نمی آید. گوش کردن، توجه کردن است و این کاری است که انجام دادنش، به اشتیاق برای درک مطلب نیاز دارد و روندی بسیار پویا و مشارکتی دارد. هدف هنر سوق دادن انسان به سوی خشنودی نیست و برای این به وجود نیامده است که به شما احساسی بدهد یا احساسی بگیرد، ذهنتان را کسل رده و شما را به خواب ببرد، بلکه کار هنر این است که درون انسان را سرشار از زندگی کرده، ذهن او را فعالتر و قابلیتها، قدرت درک و آگاهیهایش را گسترش دهد. تعجبی ندارد که هنر در دستگاههای دولتی یک تجمل به شمار می آید. پابلو پیکاسو نقاش مدرن اسپانیایی گفته است: "هنر باید با تیغ هایی تیز تجهیز شود".

گوش دادن به موسیقی به معنای تسلیم شدن به آن نیست، بلکه به معنای درگیر شدن با فرمها و مفاهیم درونی آن و درهم آمیختن این مفاهیم با آنچه در ذهن داریم، است و لذت بزرگی که از پیش بینی کردن رازها و فراز و فرودهای منطقی آن میبریم به اندازه غافلگیر شدن در انتهای یک رمان ادبی زیبا، و حتا بیشتر از آن، به زندگی ما غنا میبخشد.

مطلب مرتبط : هنر شنیدن موسیقی - ۱



نوشته شده توسط Bill Hammel استاد دانشگاه موسیقی استرالیا ، ترجمه از سحر شهاب
نظر بدین!

هنر شنیدن موسیقی

بیشتر مردم به موسیقی گوش نمیدهند، فقط به آن عکس العمل نشان میدهند. این در واقع پایه و اساس موسیقی پاپ است. شما میتوانید از هر طرفدار پرو پا قرص یک گروه یا خواننده پاپ بخواهید تا به شما بگوید موسیقی مورد علاقه اش درباره چیست و میتوانید مطمئن باشید که تعدادی جمله بی سر و ته یا حداکثر چیزی درباره "اشعار" خواهید شنید که صد البته ربطی به "موسیقی" آن ندارد. پرسش درباره ساختار موسیقایی مانند تونالیته یا بخشهای هارمونیک ترانه معمولا با سکوت و نگاهی تهی و بی احساس روبرو خواهد شد.

این بیماری ضد موسیقی درواقع نتیجه سیستم تربیتی و آموزشی است که در آن هنر، یک جنبه تجملی و غیر ضروری تلقی میشود. بسیاری از خوانندگان این مطلب از پیامدهای ناگوار این شیوه آگاهند و من بیش از این به بررسی مشکل نمی پردازم، بلکه قصد دارم به راه حل آن و یافتن پاسخ این پرسشها که موسیقی چیست و چگونه باید به آن گوش دهیم و چگونه میتوان "کیفیت شنیدن" را تعریف کرد، فکر کنم.

ظاهرا عموم مردم نمیدانند که "هنر، در معنای کامل آن، نمیتواند به سرعت درک شود و برای حواس آموزش ندیده و غیر حساس امری بدیهی و آشکار به شمار نمی آید". هنر، در واقع نوعی چیدمان جدید از مناسبتها و مفاهیمی است که حواس انسان را به نوعی کاملا متفاوت از زندگی روزمره تحت تاثیر قرار میدهد و تجربه ای تازه در اختیار او میگذارد.

یک عکاس، یک واقعه معمولی را به شکلی غیر معمول ضبط میکند و با در قاب قرار دادن لحظه ای از زندگی روزمره، به اجزائ نامربوطی که میبیند، ارتباطی میبخشد که برای چشم بی تجربه قابل دیدن نبوده است.

نامتعارف بودن، یکی از موارد مشخصه هنر است، این جنبه ایست که موجب گسترده شدن روند عادی تفکر میشود و این گسترش و دست یافتن به دیدگاههای تازه است که منبع اصلی لذت بردن از هنر به شمار می آید. آنچه موجب تحریک سریع و دور از ظرافت حواس و احساسات شود، بدون اینکه در آن تفکر یا توجهی به کار رفته باشد یا چنین انتظاری از مخاطب وجود داشته باشد، قطعا هنر نخواهد بود. موضوع گفتگوی ما، هنر موسیقی است و آنچه موسیقی را از هنرهای دیگر متمایز میکند این است که موسیقی، انتزاعی ترین شکل هنر به شمار میرود و چیزی به جز خودش را بیان نمیکند. موسیقی بدون ساختار باطنی و درونگرایانه اش هیچ است و دسته بندی کردن آن کاری است که به ناچار انجام شده است و در تعریف ذات موسیقی بی تاثیر بوده است.

برای بیشتر موسیقی دانان، موسیقی دارای جنبه های قابل درکی است که در هنرهای تجسمی هم کاربرد دارند، مانند شکل، رنگ، بافت، بعد و حجم . موسیقی میتواند بدون هیچ تحریک خارجی، دیده/شنیده و لمس شود. بیشتر رهبران ارکستر میتوانند به نتها نگاه کنند و در ذهن خود یک اجرای ایده آل را با در نظر گرفتن تمام این مشخصات، مجسم کنند، بدون اینکه نگران شکل ظاهری سازها باشند. موسیقی، حتا در انتزاعی ترین شکل خود میتواند تداعی کننده رنگ و فرم باشد. (ادامه دارد ...)


مطلب مرتبط : هنر شنیدن موسیقی - ۲


نوشته شده توسط Bill Hammel استاد دانشگاه موسیقی استرالیا ، ترجمه از سحر شهاب

آشنایی با سبک کلاسیک

سلام دوستان جیگر من حالتون خووووووووب بیید!!!
امروز میخوام یه خواهشی از مخاطبین عزیز این وبلاگ در وکنم و اون این بید که:
هنر مند و هنر دوست عزیز بخاطر حفظ حرمت هنر خودتون هم که شده وقتی چیزی را نمیدانید در مورد آن چیز به اشتباه حرف نزنید البته منظور من آن دسته از افرادی هستن که نه تنها در مورد هنر بلکه در مورد هر چیزی خود را استاد میدانن ولی متاسفانه هیچ نیستند.
بله البته باز مخاطبان اصلی من کسانی هستند که در زمینه موسیقی فعالیت میکنند.
من کسانی رو میشناسم که حدود 10 ساله که در زمینه موسیقی فعالیت دارند ولی متاسفانه هنوز واژه کلاسیک را درست متوجه نشدند
بله اینان گمتن میکنند که هر سازی که دارای نت باشد این ساز کلاسیک است وحتی نمیدانند که در اصل کلاسیک اسم مکتبی است که در آن همه چیز سخت قانونی و جدیست.
همچنین فکر میکنند که هر کس حدود سه یا چهار سابل ساز بزند (بماند که چه سازی بزند) سبک کاری او کلاسیک است!!!!!
همین دو روز پیش با یک بنده خدایی (که اسمش را نبرم بهتر است) و چند ساله که پرکاشن میزنه در ضمن ازنت موسیقی هم هیچ چیز نمیدونه به من گفت که من کلاسیک میزنم اما نمیدونه که در سبک موسیقی کلاسیک اصلا سازی با این نام نیست ولی متاسفانه هرچی من و اطرافیانم به او میگفتیم قانع نشد بله این است هنر موسیقی ما!!!!!!!!!!!!
و به این خاطر از همه شما دوستان عزیز چه قشر هنر مند و چه قشر هنر دوست حواهش میکنم لا اقل برای یکبار هم که شده در مورد سبک کلاسیک در اینترنت سرچ کنید تا مثل این دوست من نشید.
با تشکر.

آرامگاه بتهون

آرام گاه بتهون در اتریش و اینم عکس برادر زادم هست اگه خوشتون اومد نظر بدین.

آرامگاه بتهون آعلیرضا

معرفی برخی از نوازندگان فلامنکو

در این قسمت شما با برخی از نوازندگان معروف فلامنکو از جمله پاکو دلوثیا آشنا میشید همچنین کارهای این نوازندگان نیز قرار داده شده.
لینک

آشنایی با موسیقی کلاسیک

موسیقی کلاسیک و انواع قطعه های آن آثار موسیقی کلاسیک بسیار متنوع و گوناگونند و آن ها را می توان به سه گروه مختلف بخش بندی کرد. موسیقی سازی- موسیقی آوازی- موسیقی صحنه ای.


ادامه مطلب:

انتقادی منطقی از گیتاریست ها

من از اکثر گیتاریستها مخصوصا گیتاریست های شهرخودمون (تربت جام) خیلی گله دارم!
به این دلیل که اکثرشون به جز 3 یا 4 نفر فکر کردن که گیتار فقط واسه ریتم زدن و خوندن ساخته شده در صورتی که اصلا گیتار بخاطر سبک های چون فلامنکو جز کلاسیک و... ساخته شده تازه در سبک پاپ هم که امروزه خیلی ازش استفاده میکنن به این شکل نیست که فقط ریتم بزنن وبا ترکیب تکنیکهای مختلف فلامنکو و کلاسیک وحتی جز به کارشون زیبایی خاصی میبخشن مثلا زدن آرپژ های مختلف و همچنین تکنیک ترمولو که یکی از قشنگ ترین تکنیک های گیتار هست و...
ولی متاسفانه این ساز خیلی بد در میان جوانان جا افتاده ونظر اکثر مردم بخصوص هنرمندان پیشکسوت شهرستان نسبت به این ساز کاملا منفی شده .
خوب برای حل این مشکل باید همه ما دست بکار بشیم وبه چهارتا ریتم وآکورد بسنده نکنیم و بریم دنبال سبکهای مختلفی چون کلاسیک و فلامنکو و تازه بعد از اینکه در این سبکها مهارت پیدا کردیم میتونیم به سبک پاپ بپردازیم منتها با مهارت دانشی بسیار بالاتر از قبل.
امیوارم روزی رو ببینم که در شهرستان تربت جام حداقل 10 نفر گیتاریست حرفه ای که کلاسیک وبویژه فلامنکو کار کرده باشند.
در ضمن اگر استاد خوب در زمینه گیتار کلاسیک یا فلامنکو میخاین در قسمت نظرات بنویسید تا بهتون معرفی کنم البته برای همشهریام.

آشنایی با موسیقی پاپ


تاریخچه موسیقی پاپ

موسیقی پاپ بر خلاف موسیقی عامیانه سنتی توسط افراد شناخته شده معمولاً حرفه ای و از راه روند انتقال آوازی تکامل نمی یابد.درغرب از دهه 50 میلادی موسیقی عامه پسند پاپ به معنای سبک های پیوسته در حال تغییری است که از موسیقی الکترونیکی تقویت شده تا راک اند رول را در بر میگیرد.

ادامه مطلب:

زندگی نامه چارلی چاپلین

چارلی چاپلین یکی از نوابغ مسلم سینماست . او در زمانی که در اوج موفقیت بود با اونااونیل زدواج کرد و از او صاحب 7 یا 8 بچه شد ولی فقط یکی از این بچه ها که جرالدین نام دارد استعداد بازیگری را از پدرش به ارث برده و چند سالی است که در دنیای سینما مشغول فعالیت است و اتفاقا او هم مثل پدرش به شهرت و افتخار زیادی رسیده و در محافل هنری روی او حساب می کنند. چند سال پیش وقتی جرالدین تازه می خواست وارد عالم هنر شود، چارلی برای او نامه ای نوشت که در شمار زیبا ترین و شور انگیزترین نامه های دنیا قرار دارد و بدون شک هر خواننده یا شنونده ای را به تفکر وادار می کند.
این نامه را از آدرس زیر دریافت کنید:

دانلود

نرم افزار گیتار پرو

خوب در درجه اول میخام یه نرم افزار توپ رو بهتون معرفی کنم که برای آموزش گیتار حرف نداره:
guitar pro 5.0 full
اینم لینک دانلودش:
دانلود
کار کردن با این نرم افزار بسیار ساده است و شما میتونید نت قطه مورد نظر رو از این سایت دانلود
کرده و به کمک این برنامه کار کنید:
www.mysongbook.com
درضمن در این نرم افزار یک دیکشنری کاملی از انواع آکورد های حرفه ای و تمامی گامها Scales میباشد.

welcome

به وبلاگ عاشقان گیتار خوش آمدید
این وبلاگ توسط بچه های تربت جام نوشته شده و قصد ما فقط آشنا کردن شما با موسیقی کلاسیک و فلامنکو هست و همچنین مقالات علمی در زمینه موسیقی و زندگی نامه افراد بزرگ را نیز برای شما عزیزان قرار میدهیم
با تشکر.